دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران

    حزب چپ ایران و رسالت طبقاتی آن

    سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت و  دیگر گروه های همراه که اکنون  حزب چپ ایران (فدائیان خلق) را تشکیل داده اند، در صحنه سیاست  ایران جایگاه ویژه ای داشته اند. سنت توده ای و چریک اکثریت سنت شناخته شده ای است. برنامه و خطوط عمده فعالیت سیاسی این جریان  بر محور اصلاحات درون هیات حاکمه جمهوری اسلامی است. به معضل اصلی رابطه مردم با جمهوری اسلامی پاسخی ضد انقلابی میدهد و در رابطه با چگونگی تغییر جمهوری اسلامی تماما و بدون تردید در چهارچوب اصلاح رژیم از درون متکی است. در برنامه و خطوط سیاسی این جریان، کارگران و اقشار مختلف مردم زحمتکش و مبارز سیاهی لشگری هستند که باید به اصلاح رژیم  و "گذار"از آن کمک کنند. این همیشه نیاز بخشی از بورژوازی ایران بوده است، بورژوازی که از "عقب ماندگی" سرمایه داری ایران انتقاد میکند. حزب چپ در قالب جدید و در دوران کنونی جهان و ایران، در خدمت به این نیاز منسجم شده است. باز شناختن این تشکیلات جدید، با سابقه "درخشان" آن ضروری است.


    سابقه فدائیان خلق (حزب چپ ایران)
    بخش قابل توجهی از رهبران و فعالین این جریان که در خارج کشور و در تبعید بسر میبرند، رهبران و فعالین یک جنبش چریکی  در ایران بودند. حزب توده ایران قبل از قیام ۵۷ با جریان اسلامی همراه شد و بعد از مدت کوتاهی از سر کار آمدن جمهوری اسلامی، سازمان فدائیان اکثریت هم همین مسیر حزب توده را پیمود. علیرغم روی آوری وسیع جوانان در آن دوره به فدائیان،  با امید به دست یابی به آزادی  حاصل از سرنگونی رژیم پهلوی، این سازمان همراه با حزب توده، به فاکتور کمک به جمهوری اسلامی  برعلیه انقلاب و آزادی مردم تبدیل شد. این‌ها سرمست از"ضد امپریالیستی بودن جمهوری اسلامی" به کمک  رژیم اسلامی در سرکوب انقلابیون آن دوره پرداختند. نام های سازمان فدائیان خلق اکثریت و حزب توده  بعنوان همکاران سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در شناسایی، دستگیری و سرکوب انقلابیون آن دوره در تاریخ ثبت شده است.  سابقه ای که همچنان لرزه بر تن بازماندگان آن دوران  میاندازند.

    سازمان اکثریت و حزب توده بعنوان بخش دیگری از بورژوازی معترض به رژیم پهلوی تاریخا در کنار جنبش اسلامی قرار گرفتند، همانطور که جریان بنی صدر در کنار رژیم اسلامی قرار گرفت. دلیل یکی شدن این جریانات با حکومت اسلامی در ابتدای تشکیل این حکومت،  منافع مشترک همه این جریانات بعنوان سازمانهای سیاسی مختلف در یک جنبش واحد سیاسی بورژوایی بود. اسناد کنگره اول حزب چپ امروز با گذشت ۴۰ سال از انقلاب ۵۷ همین منفعت مشترک را یکبار دیگر بیان میکند.

    سرکوب حزب توده و سازمان اکثریت و یا سرکوب جریان بنی صدر دلیل ضدیت طبقاتی جمهوری اسلامی با این جریانات نبود و نیست، همانطور که دلیل ضدیت این جریانات با جمهوری اسلامی هم ضدیت طبقاتی آن‌ها با حکومت اسلامی نبود و نیست. بنی صدر بعنوان رئیس جمهور حکومت اسلامی به نیازهای بورژوازی در آن دوران جواب داد. سرکوب شوراهای کارگری و مردمی و سرکوب و لشکرکشی به کردستان گوشه‌هایی از‌آن هستند. دلیل همکاری حزب توده و سازمان اکثریت با حکومت اسلامی هم دقیقاً در همین جواب دادن به نیازهای بورژوازی در آن دوران بود.  حکومت بورژوایی تازه سرکار آمده جمهوری اسلامی میبایست قدرت خود را تحکیم کند، میبایست مخالفین خود را سرکوب کند و میبایست با خون پاشاندن به جامعه هرنوع اعتراض  را خفه کند. این ضرورت سیاسی  بورژوازی تازه به قدرت رسیده اسلامی، سازمان اکثریت و حزب توده را به همکاری با سازمانهای سرکوب و امنیتی رژیم اسلامی واداشت. این از بد بودن انسان‌های متشکل در این سازمان ناشی نشد، دلیل آن واقف بودن آن‌ها به وظایف طبقاتی آن دوره شان بود.

    دلیل اینکه چرا خود این سازمانها بعدها مورد حمله برادرانشان در حکومت اسلامی قرار گرفتند و سرکوب و اعدام هم‌ شدند را باید در ضروریات یک‌دست کردن حکومت اسلامی دید نه در انقلابی بودن این سازمانها و یا اهداف سیاسی و اجتماعیشان.
    امروز ۴۰ سال بعد از آن سالها حزب چپ ایران به مصاف همان اهداف و سیاست‌ها رفته است. سؤال این است که چه چیز تلاش امروزشان را توضیح میدهد؟


    رابطه مردم با جمهوری اسلامی
    خطوط سیاسی مصوب کنگره اول حزب چپ ایران به اشکال مختلف بر این مساله تاکید دارد که : دوران جمهوری اسلامی بسر آمده است، جمهوری اسلامی وارد روند فروپاشی شده است، اصلاحات در جمهوری اسلامی به بن بست رسیده است و غیره.
    خواندن این جملات در اسناد این حزب، برای کسی یا جریانی سیاسی که به رابطه مردم و جمهوری اسلامی میپردازد، مشاهدات درستی هستند. اما وقتی به نتیجه گیری های این حزب از این مشاهدات دقت میکنیم داستان کاملا واژگون میشود و متوجه میشویم که این ارزیابی در اسناد حزب چپ، برای جلوگیری ازهر گونه تلاش برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است.

    برای یک مخالف رادیکال جمهوری اسلامی ، برای یک انقلابی ویا یک کمونیست  تردیدی دراین  نیست که  دوران جمهوری اسلامی به سر رسیده است و باید برنامه و خطوط سیاسی روشنی تهیه  و نیروهایش را سازمان دهد تا امربرانداختن جمهوری اسلامی را متحقق کند. برای حزب چپ ایران اما نتیجه چیز دیگری است. این حزب امروز هم دقیقا بنا به همان موقعیت سیاسی و طبقاتی که در سالهای ابتدای شروع حاکمیت اسلامی داشت، در مقابل سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی قرار میگیرد. در ابتدای سر کار آمدن جمهوری اسلامی جریان فدائیان خلقی که امروز در حزب چپ ایران متشکل شده است، در جواب به نیازهای سیاسی بورژوازی ایران و برای تحکیم پایه‌های حکومت آن در کنار جمهوری اسلامی و در مقابل انقلابیون آن دوره قرار گرفت.  مستندات خود این جریان در این مورد کاملا گویا هستند. آنها مینویسند که: " کشور ما برای انجام تحول سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مثبت و جدی نیازمند رهائی از جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی وارد روند فروپاشی شده، با نارضايتی گسترده‌ی مردم و جنبش اعتراضی در اعماق جامعه مواجه است و قادر نيست بر بحران های چندگانه و درهم‌ تنيده‌ی کنونی غلبه کند …....اصلاحات در جمهوري اسلامی به بن‌ بست خورده ، اصلاح طلبان، بیش از پیش فاقد راهکاربرای برون رفت کشور از وضعیت بحرانی هستند وروند تجزيه در صفوف خود را طی می کنند. أساسا اصلاحات با هدف توسعه‌ی سياسی در جمهوری اسلامی كه نهاد ولايت فقيه بر همه‌ی أركان آن مسلط است، ناممكن و بدون چشم انداز است…… راهبرد ما برای گذر از جمهوری اسلامی، متاثر از نوع تحولات برنامه ای در فردای گذار است. از این‌رو معطوف به شکل دادن به ثقل جمهوریخواهی سکولار و دمکرات در سپهر سیاسی کشور از یک‌سو، تلاش براي همكاری و تشكيل بلوك چپ برای سازماندهي مبارزات سياسی و طبقاتي كارگران و زحمتكشان از سوي ديگر است. اتکاء اصلی ما به مبارزات کارگران و دیگر مزد و حقوق بگیران است." (از سند سیاسی مصوب اولین کنگره حزب چپ ایران  مرداد۱۳۹۸)

    معضل "گذار از جمهوری اسلامی" آن حلقه گرهی است که امروز این حزب به مصاف آن میرود. در تمام خطوط برنامه ای " زندگی بهتر" و اسناد اوضاع سیاسی مصوب کنگره اول این جریان یک کلمه در مورد چگونگی گذار انقلابی از جمهوری اسلامی دیده نمیشود.
    دامنه و گسترش اعتراض علیه جمهوری اسلامی همه سیاستمداران داخلی حکومت، از اصلاح طلبان تا اصول گرایان، همه سیاستمداران بورژوازی غرب از اتحادیه اروپا تا دولت آمریکا، همه مدیای بورژوایی از بی بی سی تا دویچه وله را به جستجوی راهی برای گذار غیر انقلابی از جمهوری اسلامی کشانده است. تلاش حزب چپ ایران را در همین بطن باید دید.

    اگراشاره به اعتراضات مردم برای آزادیهای سیاسی، اعتراضات  طبقه کارگر علیه فقر و بیکاری و بی حقوقی و یا اعتراضات زنان علیه بی حقوقی مطلق و قوانین اسلامی، برای جریانات ناسیونالیست عرب و کرد دلیلی  برای حراج گذاشتن خود بعنوان نیروهای مسلح فشار تابع دولت آمریکا علیه حکومت اسلامی میشود، اگر اشاره به همین اعتراضات برای جریانی چون سازمان مجاهدین خلق دلیلی برای فروش بیشتر خود بعنوان جریانی باند سیاهی میشود، اگر اشاره به این اعتراضات برای اصول گرایان و اصلاح طلبان دلیلی برای هشدارهای پیاپی درباره ضرورت تحول در سیستم تصمیم گیری در حکومت اسلامی میشود، باید روشن باشد که اشاره به این اعتراضات برای حزب چپ ایران با آن تعلق طبقاتی اش به بورژوازی چه نتیجه‌ای خواهد داشت:  نشان دادن راه گذار از جمهوری اسلامی. نشان دادن راه جلوگیری از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، تلاش برای حفظ حداکثر بنیادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکمیت سرمایه و دفع خطر حمله به کلیت حاکمیت بورژوازی در ایران!

    حزب چپ ایران برای گذار از جمهوری اسلامی بایدآنچنان مهارتهایی بخرج بدهد که اعتراضاتی که هدفشان برانداختن جمهوری اسلامی هستند را کنترل کند تا به سرنگونی انقلابی آن منجر نشود، استحاله صورت بگیرد و تمام جریانات مشابه در سراسر کشور بسیج یا متحد شوند و خطر تهدید پایه‌های کل حکومت سرمایه داری را دفع کنند. اعتراض علیه جمهوری اسلامی را کنترل کنند و به این ترتیب نگرانی  کشورهای غرب و فراکسیونهای درونی مخالف حکومت از آشفتگی در فردای قیام  علیه جمهوری اسلامی را جواب دهند. به همین دلیل است که تاکید میکنند: " راهبرد ما برای گذر از جمهوری اسلامی، متاثر از نوع تحولات برنامه ای در فردای گذار است" (منبع همانجا).  این را هم گفته اند تا در هر تحولی و از هر طریقی و با هر نیرو و دولتی، دستشان برای همکاری و همراهی با متحدین حفظ نظام باز باشد.
    معماران حزب چپ و "گذار از جمهوری اسلامی" میدانند که تبدیل شدن به نیروی  گذار از جمهوری اسلامی درست مانند ۴۰ سال پیش به معنی مقابله با قیام مردم و انقلابیون و طبقه کارگراست و در بیان  این هم ابایی ندارند.


    چماق های مخفی
    حزب چپ ایران خود را بعنوان یک نیروی ملی و رفرمیست معرفی میکند. نیرویی که تلاش میکند سنت و سیاست جامعه تحصیلکرده گان در جامعه باشد. این در حالی است که تجربه زندگی مردم در جمهوری اسلامی بنا به گفته خود این حزب  جهنمی بیش نیست. این‌ها اما در پی رفرم در جمهوری اسلامی هستند و امیدوارند تا از طریق لایه هایی از اصلاح طلبان حکومتی که "تعدادشان هم رو به فزونی" است، علیه  فروپاشی جمهوری اسلامی و به نفع گذار مسالمت آمیز از آن کمک بگیرند. آن‌ها در همان نوشته بالا و در بخش مربوط به اصلاح طلبان میگویند:
    "این در حالی است که اکثریت اصلاح طلبان سیاست خود را هم‌چنان با قدرت مستقر تنظیم می نمایند. این طیف یا دل در گرو قدرت‌ دارند و یا در تردید میان ولایت و مردم در حال نوسان‌اند. ادامه‌ی امید درباره‌ی آزادی انتخابات در زیر چتر ولایت فقیه و هراس‌شان از "خیابان" و خیزش‌های اجتماعی، معرف جایگاه آنان در مبارزه‌ی جامعه با حکومت است. تقويت گرايش دموکراسی‌خواه و تضعیف گرايشی که دل در گرو قدرت دارد، به سود جنبش دمکراسی‌خواه کشور است."

    تلاش آنها اقناع اصلاح طلبان برای به بازی گرفتن این حزب در تحولات آینده و برای تضمین  گذار از جمهوری اسلامی است. تضیمن اینکه این اصلاح طلبان نباید از خیزش های اجتماعی و "خیابان" هراسی داشته باشند، وظیفه ای است که این حزب از امروز داوطلبانه عهده دار شده است. ضمانتی که ۴۰ سال پیش آغاز همکاری امنیتی همین ها با دستگاه های سرکوب جمهوری اسلامی بود. داستان هراس از خیزش های اجتماعی و "خیابان" (بخوانید قیام)  شرح خطوط اهداف سیاسی، اجتماعی و امنیتی حزب چپ ایران است.

    این حزب بنا به تجارب زندگی موسسینش در چند دهه گذشته در اروپا و آموخته هایی از احزاب برادر سوسیال دمکرات غربی به این نتیجه رسیده است که معضل جمهوری اسلامی نه از طریق قیام مردم و در هم شکستن پایه های وجودیش، بلکه از طریق رفرم و اصلاحات قادر به رفع این معضل پایه ای در جامعه است. این میتواند برای بورژوای ایرانی، برای یک رفرمیست، برای یک ناسیونالیست درست باشد. تغییر، تحول، گذار و یا سرنگونی ترم های گوناگونی هستند که احزاب و گروه های سیاسی متفاوت به نمایندگی از طبقات اجتماعی مختلف بیان میکنند. سرنگونی، تغییر یا گذار از حکومت اسلامی با تغییر، تحول و یا گذاری که طبقات دارا خواهان آن هستند متفاوت است. حزب چپ ایران تلاش میکند راه گذر مطلوب خود از جمهوری اسلامی را با بسته بندی دمکراسی در بازار طرح آلترناتیوها بفروشد. این اما  برای یک مبارز انقلابی، برای یک کارگر آگاه و کمونیست چیزی بیشتر از یک عوامفریبی نیست. این را باید به همه نشان داد. بخشی از بورژوازی، آینده خود را به چنین تغییراتی در حکومت اسلامی گره میزند. این اما تغییری در بنیادی ترین دلایل فقر، بیکاری و استثمار طبقه کارگر نمیدهند. برای رهایی از جمهوری اسلامی راهی جز گذار انقلابی از جمهوری اسلامی و پایه های سرمایه داری آن وجود ندارد و این تنها با اتکا به طبقه کارگر سازمانیافته و حزبش ممکن میشود. "چپ" خواندن خود از طرف این حزب تنها  گرهی در روبان بسته بندی کالای گذار از جمهوری اسلامی و نجات بنیانهای نظم سرمایه داری است.

    "گرایشات سیاسی مختلف در بورژوازی ایران در قالب سازمانها و احزاب  داخل و خارج حکومتی بر سر اینکه حکومت اسلامی باید تغییر کند توافق دارند. معنی این تغییر برای لیبرال ترینشان تغییرات  درساختار حکومت و برای رادیکال ترینشان  به معنی سرنگونی در شکل عام آن است. هر یک از این فراکسیونهای درونی بورژوازی صفی از سازمانها و احزاب راست، ملی و ناسیونالیست ایرانی تا ناسیونالیست های محلی تا سازمان و احزاب "کمونیستی""سوسیالیستی"و "چپ"را همراه خود دارند.
    هدف این احزاب و سازمانها بسیج طبقه کارگر حول شعارهای بورژوازی، محو اختلاف طبقاتی و بسیج طبقه کارگر حول شعارها و اهداف بورژوازی  است....مارکسیسم نقد طبقه کارگر بر نظم سرمایه داری و بورژوازی ، سازمان سیاسی، اقتصادی و اجتماعیش و قطب نمای طبقه کارگر درخلع  قدرت از سرمایه و سرمایه داران است. به این اعتبار باید مارکسیسم را یکبار دیگر از زیر آوار و تحریفات اقشار و طبقات دیگر بیرون کشید و آن را تمام قد و بدون هیچ اما و اگری در مقابل همه طبقات دارا،  دولتشان و احزاب و گروه‌های نماینده شان قرار داد.
    مارکسیسم را باید یکبار دیگر نه بعنوان ایدئولوژی بلکه بعنوان نقد روابط موجود جامعه سرمایه داری روی پای خود نشاند. مارکسیسم در درجه اول نه نقد نتایج سیاسی و اجتماعی نظام سرمایه داری بلکه نقد مناسبات حاکم تولیدی موجود است. بدون  این نقد هیچ رادیکالیسمی در مبارزات اجتماعی  پایدار نخواهد بود
    ." (از بیانیه دفتر پژوهشهای تحزب کمونیستی در ایران)

    دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
    بهرام مدرسی – اسد گلچینی
    ۶ مرداد۱۳۹۸ –  ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۹
    www.dar-rah.com
    mail@dar-rah.com
    mail@bahram.modarresi.com
    asadgolchini@gmail.com
    Share by: