دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران

    مرکز همکاری احزاب کردستان و مذاکره با جمهوری اسلامی


    مذاکره بین جمهوری اسلامی و مرکز همکاری احزاب کردستان به خبر مهمی تبدیل شده است.  مرکز همکاری احزاب در کردستان در برگیرنده حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، و دو سازمان زحمتکشان کومه له میباشد.
    مستقل از اینکه این مذاکرات به نتیجه ای برسد یا نه، خبر مذاکره با جمهوری اسلامی ، دستاوردها و شکست هایش از زاوایای مختلف برای جنبش کارگری و سوسیالیسم در ایران و کردستان حائز اهمیت است.
    برای احزاب ناسیونالیست همیشه و از جمله در شرایط کنونی ایران، مذاکره با دولت مرکزی امری طبیعی بوده است. میگویند مساله بر سر حقوق مردم کرد است!  کدام مردم؟  کدام حقوق؟  مطالبه کننده کیست؟  مطالبه دهنده کیست؟  مردم چه قضاوتی میکنند و تردید ها و باز هم نا امیدی و امید ها کدامند؟ در این نوشته نظری به این مسائل خواهیم داشت.

    مرکز همکاری احزاب کردستان که نماینده بخش مسلح جنبش ناسیونالیستی در کردستان است، چهل سال قبل هم به خمینی لبیک گفت و چنانچه کمونیستها قدرتمند نبودند، جامعه را با خود به درگاه خمینی و رژیمش میبردند. این بار چهل سال از عمر سراسر جنایت کارانه جمهوری اسلامی میگذرد. همین میتواند ماهیت این نیروهای ناسیونالیست در کردستان را تمام قد به همه نشان بدهد. کمونیستها هیچگاه در مورد حزب دمکرات کردستان ایران و دیگر ناسیونالیستهای شریکشان این واقعیت را پنهان نکردند. اینکه جمهوری اسلامی موفق خواهد شد این نیروهای مرتجع را تحت عنوان مذاکره به بازی بگیرد یا نه؟ اینکه آیا این احزاب باز هم در فردای تشیع جنازه رهبرانشان که در این مذاکرات کشته شده اند، باز هم دارای وجهه و اعتبار سیاسی و اجتماعی خواهند بود یا نه؟  بستگی به مردم و قضاوتشان دارد. بستگی به کمونیست ها و زنان و مردان آگاه و پیشرو در جامعه کردستان دارد. بستگی به قدرت کمونیستها  در کردستان و ایران دارد.

    مساله کرد در ایران
    طبقات دارا و بورژوازی در کردستان همیشه برای سهم خواهی از قدرت سیاسی و سهم بری از استثمار و ستم بر اکثریت مردم زحمتکش جامعه در کردستان، با دولت مرکزی در جدال بوده اند. بورژوازی کرد از طریق بر پا کردن جنبش کردایتی که یکی از مشخصه های اصلی آن جنگ مسلحانه است، برای این سهم خواهی و شریک شدن در قدرت تلاش میکند. حفظ چهره مسلح  در خارج از مرز های ایران برای خدمت به همین امر است.حملات نظامی حکومت مرکزی به کردستان و جنگ و مقاومت این نیروها در برابر آن همواره به این جنبش حقانیت داده است و جنبش ناسیونالیستی طبقات دارا را به چتر بخش قابل توجهی از اعتراض و مبارزه  علیه ستم ملی و تبعیضات ناشی از آن تبدیل کرده است. بی ارتباطی مبارزه مسلحانه اینها با مبارزه مردم بعنوان کمک به جنبش توده ای هیچگاه امر و مساله جنبش ناسیونالیستی نبوده و نمیتوانست باشد. مبارزه مسلحانه صرفا اهرم فشاری برای کشاندن دولت مرکزی پای میز مذاکره بوده است.

    طبقه سرمایه دار در کردستان دارای  جنبشی است که بویژه دردوران جمهوری اسلامی دارای احزاب و سازمانهای سیاسی، مجامع و گروه های مختلف خود در داخل و خارج از مرزهای ایران بوده است. بر خلاف تصور عام در مورد ظرفیت و ابعاد جنبش ناسیونالیستی که صرفا آنرا در بعد سازمانهای علنی و مسلح اش میبیند، جنبش ناسیونالیستی در جامعه گسترده‌تر از این سازمانها است. یکی از مشخصات بارز جنبش کردایتی در کردستان ایران و خارج از چهارچوب این احزاب و سازمانهای مسلح این بوده است که هیچگاه اسیر و دنباله رو بخش علنی و مسلح آن نبوده است. در مقاطع مختلف و از جمله امروز این جنبش ناسیونالیستی در داخل کشور و مستقل از این احزاب و سازمانها موقعیت خود را حفظ و گسترش داده است. این جنبش از طریق  سازمانها، مجامع و محافل و شخصیتهایش، از طریق نمایندگان مجلس اش و شرکتش در ارگانهای دیگر حکومتی  در اشکال متنوع به جامعه و نظام موجود وصل است. انسجام و قدرت این بخش از جنبش در مقاطعی تا آنجا بوده است که  تلاش برای ایجاد حزب دمکرات کردستان ایران در داخل کشور و فشار بر بخش علنی اش را از همان بیست سال قبل دنبال کرده است.

    این جنبش کردایتی با همه جناح ها و بخشهایش بخشی از نمایندگان نظام  اقتصادی سرمایه داری در ایران  است. جنبش کردایتی همیشه خواهان سهم بیشتر دراستثمار و گروکشی از جامعه کارکن و بخصوص طبقه کارگر بوده است و علیه  تبعیض ها و قبضه کردن همه قدرت از طرف دولت مرکزی نالیده است. این جریان از نظر سیاسی اما همیشه امکان زندگی با رژیم اسلامی را داشته  و فعالیت های سیاسی خود را در اشکال مختلف سازمان  داده است.چهره ها، سران و رهبران این بخش از بورژوازی کرد  بطور مثال زمانی با نماینده ای چون"بها ادب" ( از سرمایه داران کردستان، نماینده مجلس و دورانی رئیس اتاق بازرگانی ایران  و همچنین رئیس "جبهه متحد کرد" ) و یا خیل هنرمندان و قلم بدستان و شعرا و خوانندگان این جنبش همکاری با ارگانهای حکومتی و شاخه های مختلف نظام و حکومت جمهوری اسلامی را استحکام بخشید و این نوع فعالیت و کار را بسیار موثرتر از کار آن بخشی دانسته است که در کوه و اردوگاه های نوار مرزی بسرمیبرد. این مجموعه متعدد جنبش کردایتی را مشترکا و در کنار هم باید دید.

    تاریخ۴۰ سال گذشته و کشمکش بین بورژوازی سراسری و بورژوازی کرد را باید بر بستر تحرکات هر دو بخش این جنبش کردایتی دید. از همین جا میتوان دید که این جنبش برای توده مردم  آینده ای  بهتر به لحاظ  اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در بر ندارد. جنبش کردایتی با هر دو بخش آن چنان با کل نظام سیاه سرمایه داری و نماینده امروزش، جمهوری اسلامی، تنیده است که مذاکره یا جنگ این نیروها  ربط مستقیمی به سعادت و خوشبختی میلیونها انسان زحمتکش در کردستان ندارد. جنبش ناسیونالیستی  با احزاب و شخصیتها و محافل اش بی ربط به  طبقه کارگر و تلاش همیشگی اش برای بهبود کار و زندگی و آزادی و عدالت اجتماعی است.

    احزاب ناسیونالیست سازشکار نیستند!
    سازشکار خواندن نیروهای ناسیونالیست کرد که پای میز مذاکره نشسته اند، گمراه کننده است و ماهیت اصلی این جریانات را پنهان میکند. احزاب علنی و مسلح ناسیونالیست و رهبرانشان مدتهاست در تلاشند که به ایران بازگردند.از خود سؤال میکنند که چه فرقی با همفکر و هم جنبشی خود در داخل کشور دارند که بخشا بر صندلی مقامات تکیه زده  و به ملتشان هم خدمت میکنند و "ازهر ایرانی هم بعضا ایرانی ترند"؟ هدف اینها روشن است و ربطی به مخالفت با جمهوری اسلامی و مبارزه و نارضایتی میلیونی مردم ایران و کردستان، علیه حکومت اسلامی ندارد. اهداف این احزاب علنی و مسلح  هم قابل پیگیری است، همانطور که از طرف برادرانشان در جنبش کردایتی در داخل کشور تاکنون عملی شده است. این بخش علنی و مسلح هم قطعاً  زمانی"امان نامه ای" هم بعنوان تضمین امنیت شان  دریافت خواهد کرد.این تلاش، این نیروها و احزاب آنها را سازشکار نمیکند. سازش بر سر چه چیز؟ این مذاکرات طبیعی ترین کار این نیروها در پیشبرد امرشان است. کسی این اقدام را سازشکار میخواند که بدوا در آن امر و یا آرزو این جنبش کردایتی شریک بوده باشد ولی راه دیگری را پیشنهاد میکند و یا اینکه نگران از این است که چرا او را به بازی نگرفته اند؟ عده ای ناسیونالیست متشکل در چند حزب و سازمان مسلح تصمیم میگیرند که  شکل مبارزه خود را تغییر دهند و با دیگر ناسیونالیست ها در داخل همراه شوند. بخش علنی جنبش ناسیونالیستی نوک کوه یخی است که بدنه اصلی آن در زندگی روزانه مردم در کردستان است. این بدنه همانطور که گفتیم با زندگی و سود طبقات دارا در ایران درهم تنیده است و تلاش میکند بخش تبعیدی اش را به خود ملحق  و "اجتماعی"  و "رام" کند. خود این هم احتمالا یکی از شروط توسعه بیشتر نقش آن‌ها از طرف حکومت اسلامی بوده است.

    منشا سازشکار خواندن این احزاب ناسیونالیست چیزی جز بستر مشترک "جنبش انقلابی مردم کردستان" یا "جنبش کردستان" که اساسا ترجمه جنبش ملی کرد است، نیست. کومه له و حزب کمونیست ایران مبلغ و فعال این چتر برای همه نیروهای جبهه ناسیونالیستی در کردستان هستند و این احزاب را بخشی از این جنبش تعریف میکند. کومه له تمام تلاشش در این سالهای گذشته این بوده است که این احزاب ناسیونالیست را در یک قالب مشترک گرد هم آورد.

    کومه له اینک با ناباوری میبیند که کنار گذاشته شده است. هنوزاما امیدوار است که این احزاب به خواست هایی که کومه له آنرا در همان کانتکش "جنبش انقلابی مردم کردستان" معنی میکند، پشت نکنند. "جنبش انقلابی مردم کردستان" اما همان قالب مشترک تحرک همه این احزاب ناسیونالیست است. کومه له  با  سوسیالیست نامیدن خود در حرف و ناسیونالیسم در عمل اما در همین "جنبش انقلابی مردم کردستان" هم  نتوانست نیروهایی که خارج از کومه له دل به این سازمان باخته اند و در پی تشکیل جبهه ای چپ با این سازمان بودند را هم با خود همراه کند. کمونیسم  و مبارزه آزادیخواهی در کردستان هیچ نقطه مشترکی با جنبش ناسیونالیسم کرد  ندارد. همین باید رنگ باختگی پرچم کهنه کومه له را در معامله با احزاب ناسیونالیست نشان دهد. این احزاب و برادرانشان در داخل احتیاجی به جناح چپ در جنبش خود نمیبینند. تنها راه نجات کومه له کنار گذاشتن تابلوی سوسیالیسم اش و اعلام رسمی پیوستنش به صف آن احزاب رسمی تر جنبش کردایتی است. این تضمین دعوت از آن‌ها در دور بعدی مذاکرات خواهد بود.


    دورانی شفاف تر برای کنار زدن جنبش ناسیونالیستی
    مذاکره این احزاب با دولت به جایی برسد یا نرسد، جامعه کردستان و نیروهای سیاسی با این رویداد وارد دورانی جدید میشوند. در این دوران تبلیغات و آگاهگری کمونیستی درباره ماهیت این نیروها و منتقدین نیم بند آن‌ها و علیه پروباگاند سازشکاری این نیروها، میتواند امکان بیشتری پیدا کند.

    کار کمونیستها در شناساندن دوستان و دشمنان واقعی طبقه کارگر باید آغاز شود. جنبش ناسیونالیستی در کردستان جنبشی اجتماعی با احزاب و سازمانها و شخصیت‌ها و هنرمندانش است که در تلاش برای هدایت، هماهنگی و رهبری جنبش ناسیونالیسم کرد و از این طریق رهبری کل جامعه هستند.

    منتقدین صرفا عصبانی از دست مذاکره این احزاب با جمهوری اسلامی باید جواب بدهند که اگر این نیروها با جمهوری اسلامی به توافق نرسند، چه باید بکنند؟  مردمی که غرق در جنبش کردایتی هستند تا زمانی که افق دیگری نداشته باشند دنباله رو این نیروهای ناسیونالیست خواهند بود. مردمی که طرفدار نیروهای دمکرات و این بخش کومه له ای ها هستند همین رفتار را خواهند کرد. افق مردم و سیاست مردم طرفدار این نیروهای مکمل داخل و خارج، از خود این سازمانها جدا نیست. انتخاب دیگری باید در دسترس قرار بگیرد. راه حل طبقه کارگر و کمونیستها برای رفع هر نوع ستم و تبعیض میتواند و باید در معرض انتخاب  اجتماعی قرار بگیرد. راه حل سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری سوسیالیستی است.


    خطری که کمونیست‌ها باید به مصاف آن بروند!
    جمهوری اسلامی امروز با تنگنا های مشخصی روبرو است. مردم بشدت ناراضی، فشار های اقتصادی آمریکا و غرب، گرانی و فقر اجتماعی و میل به زندگی آزاد تنها گوشه‌هایی از واقعیت امروز جمهوری اسلامی هستند. همین  رژیم را ناچار به خنثی کردن نیروهای مخالف داخلی کرده است. زبان جمهوری اسلامی  هیچگاه غیر ازسرکوب و ترور و زندان نبوده است. جوابش به انسانهای رادیکال، کارگران، زنان و همه مبارزین هم همین است و این را شدت هم داده است. در کردستان اما میتواند با کمک احزاب ناسیونالیست خطر را کم کند. این را این احزاب میتوانند برای مدتی تامین کنند. وجود چنین جنبش قوی ناسیونالیستی در کردستان آن برگ برنده ای است که رژیم اسلامی برخلاف نقاط دیگر کشور در دست دارد. بدون تردید هیات های نه چندان کمی هم در داخل کشور در رفت و آمدند که مسیر راه را هموار کنند. ترس برحق مردم از خطر جنگ و ویرانی بنیانهای زندگی اجتماعی میتواند برای همه طرفهای درگیر یک برکت باشد. ناسیونالیست های کرد این  راه  را بعنون ممکن ترین و کم دردترین راه  نشان میدهند. مردم کردستان به دلیل نفوذ همین جنبش ناسیونالیستی  میتوانند این آلترناتیو را فعلاً بعنوان بهترین گزینه بپذیرند. این را نباید و نمیتوان از دیده پنهان داشت. دقیقاً به همین جهت ضروری است که کمونیست‌ها و کارگران سوسیالیست راه خود و هم طبقه ای هایشان را از این افق جدا کنند. فردا دیر خواهد بود!

    بخشی از کارگران و مردم زحمتکشی که اکنون به مراتب بیشتر از سابق تحت تاثیر جنبش ناسیونالیستی در کردستان هستند و روزانه با خطر جنگ و قحطی و بیکاری درگیرند، مذاکره جمهوری اسلامی  با این احزاب ناسیونالیستی را روزنه ای برای گشایشی در زندگی خود میبینند. این آن خطری است که کمونیست‌ها باید به مصاف آن بروند!



    دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
    بهرام مدرسی – اسد گلچینی
    ۱۹ تیر ۱۳۹۸ - ۱۰ جولای ۲۰۱۹
    www.dar-rah.com
    mail@dar-rah.com

    mail@bahram.modarresi.com
    asadgolchini@gmail.com
    Share by: