دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران

    طبقه کارگر و کمونیستها در  مصاف های بزرگ
    نكاتی با رفقای كارگر نفت و گاز و پتروشیمی

    مبارزه کارگران پیمانی در بیش از صد شرکت نفت و گاز در چهل روز گذشته بخشی از قدرت به میدان آمده طبقه کارگر را به نمایش گذاشته است. چنین تحرکی با خواست محوری اضافه دستمزد و خیز برداشتن برای مصاف های بزرگ تر همچون لغو شرکت های پیمانی و قرارداد های موقت همراه است؛ آنچه در دورنما و در مقابله با نظم سرمایه داری حاکم و دولتش میتوان تصور کرد، ایجاد اتحاد با بخشهای کلیدی تر در صنعت نفت و گاز و دیگر مراکز کارگری بزرگ در مبارزه برای بهبود وضعیت کار و زندگی کل طبقه کارگر و تغییر توازن قواست به نفع این طبقه است.
    سال گذشته هم این مبارزه سازمان داده شد و در یک اعتصاب حساب شده مطالبه کارگران مبنی بر اضافه دستمزد همچنان به عنوان محور خواست ها برجسته بود. این اعتصاب توانست تا حدودی این خواسته‌ها را متحقق کند. مبارزات امسال در ابعاد بسیار گسترده تری پاسخ درخوری در ادامه همان مبارزات است. مبارزه ای با مطالبات روشن و پیشرو در بخش های مهمی از صنعت نفت. همین طبقه کارگر را در راس یک مصاف بزرگ با بورژوازی و دولتش کشانده است، مصافی که در چهل سال گذشته کم سابقه بوده است. چنین شرایطی برای طبقه کارگر و کمونیستها فرصت های مهمی برای تامیین اتحاد و پیروزی آن  ایجاد کرده است. پیشروی و پیروزی این مبارزات امروز در گرو حضور قدرتمند طبقه کارگر در بسیاری از مراکز صنعتی و تولیدی است. مبارزاتی که هم اکنون از طرف کارگران پیمانی در مراکز نفت و گاز در جریان است آغازی برای وارد شدن به کشمکشهای بزرگتر است.
    مبارزات تاکنونی این بخش از طبقه کارگر دارای دستاورد های بزرگ و همینطور در برگیرنده چشم انداز مهمی در قدرتمند شدن این مبارزات است و لازم است آگاهانه به آن پرداخت. تلاش ما در این نوشته تاکید بر نکاتی در این زمینه است:

    سازماندهی و رهبری اعتراضات
    سال گذشته برای اولین بار بود که بخش قابل توجهی از کارگران همین شرکت های پیمانی در یک مبارزه هماهنگ و سازماندهی شده مطالبات اضافه دستمزد و بهبود شرایط کار بسیار سخت و دشوار را خواستار شدند و همین نیازمند حضور متحدانه و رهبری آگاه و مصمم برای این مبارزات بود. امسال "شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت" این نقش را عهده دار شد. بدون تردید این شورا سخنگوی آگاه ، پیگیر و رادیکال کارگران در این شرکت ها بوده است. سازمان این رهبری در شرایط پراکندگی، سختی و تفرقه ای که از بسیاری لحاظ بر کارگران تحمیل شده است از شاهکارهای مبارزاتی و سازمانگری این دوره است. تا هم اکنون بیش از چهل روز از اعتصاب کارگران میگذرد و رهبری و اعتصابیون دارای این انعطاف هستند. بر این اساس در كنار مطالبات مشترک، کارگران هر شرکت قادرند با شرکت های خود به توافق مورد نظر برسند و اعتصاب را تمام کنند. رهبری و هدایت این اعتراضات به معنی اتکا کردن به حضور فعال همه کارگران در تصمیم گیری، عبور دادن اتحاد و مبارزه کارگران از دست اندازهای رفرمیستها و دولت و تلاش جدی در به موفقیت و به پیروزی رساندن اعتصابات در این مرحله بوده است. شورای سازماندهی اعتراضات میتواند بدون تردید الگوی مهمی در بسیاری بخشها و مراکز کارگری باشد. چیزی که قبلا شبیه آن را در هیات نمایندگان ٢٢ نفره اعتصابات کارگران هفت تپه دیده ایم. این نوع سازمان دهی در رهبری و هماهنگی مبارزات کارگران در بسیاری مراکز کار راه حل جدی پیشاروی همه کارگران آگاه و فعالین محیط های کار گذاشته است. این نوع سازماندهی دقیقا منعطف به خصوصیات مجامع عمومی است که میتواند به نسبت هر دوره مبارزه قابلیت های مختلفی از خود نشان بدهند. انعطاف در بکارگیری اشکال کار مخفی و علنی با توجه به تجارب همه مبارزات تاکنونی ونوع رفتار با رهبران و نمایندگان کارگران در مقابله با پلیس سیاسی از دیگر خصوصیات این رهبری است.

    شرکت های پیمانی و قرارداد های موقت مورد تعرض جدی قرار میگیرد
    مبارزات کارگران این بخش از شرکت های پیمانی در نفت، گاز و پتروشیمی را میتوان مهمترین اقدام برای برچیدن این شرکت ها برشمرد. این شرکت های پیمانکار از سویی سهمی از ارزش اضافه تولید شده از طرف طبقه کارگر را صاحب می‌شوند و از سوی دیگر در تفرقه و تشدید استثمار و پایین نگاه داشتن سطح دستمزد کارگران بشدت نقش ایفا کرده اند. شرایط کاری که از طریق این شرکت ها و قراردادی موقتشان  به کارگران تحمیل شده است به وسعت كل فعالیت تولیدی طبقه کارگر در ایران است. مبارزه بر علیه این شرایط از گرهی ترین کشمکش های طبقه کارگر و سرمایه داری و دولت نماینده اش در ایران است. تبدیل ٩٠ درصد از طبقه کارگر ایران به کارگران قراردادی در هر شکلی  و تبدیل بیش از سی میلیون نفر به کارگر ارزان و کسب مافوق سود از کارآنها در طول بیش از سی سال موقعیت بشدت ضعیفی به كل طبقه کارگر تحمیل کرده است تا آنجا که بخش عظیمی از مبارزه طبقه کارگر صرف مبارزه برای مبارزه علیه این شرایط تا گرفتن دستمزد های معوقه بوده است. شرایط بسیار سخت کار کارگران پیمانی و قرارداد سفید و حتی کارگران پیمانی دائم فشاری غیرقابل تحمل را بر میلیونها کارگر و خانواده هایشان در طول همه این سالها تحمیل كرده است و دقیقا همین شرایط تحمیل شده بر ٩٠ درصد از کارگران ایران است که کارگران رسمی در صنایع کلیدی تولیدی را بشدت محافظه کار کرده است. مبارزات کارگران در چنین ابعادی بر علیه این شرایط کار که  خودروسازیها،  نفت و پتروشیمی و بسیاری مراکز دیگر را در بر میگیرد عملا به معنای تصمیمی مهم برای پاره کردن این زنجیرهای تفرقه بین کارگران و استثمار شدید آنها است. مبارزه و اعتراض کارگران بر علیه شرایط کاری که از طریق این شرکت ها تحمیل شده است سابقه طولانی دارد . در دهه هشتاد در دولت احمدی نژاد هم بنا به کشمکش هایی که بر سر اینکه چه بخشهایی بیشترین سهم را از دسترنج کارگران باید صاحب شوند بحث و طرح دولتی صادر شد  که به نتیجه نرسید. دولت روحانی با شفافیت تمام هر مانعی برای ادامه فعالیت شركت های پیمانكار را برطرف کرد. مطالبه حذف شرکت های پیمانی و لغو قرارداد های موقت از مهمترین مطالبه های فراگیر در همه بخشهای طبقه کارگر است. طرح مطالبات کارگران و قدرتمند شدن جنبش مطالباتی در همه این شرکت ها سکوی پرش مهم در طرح و دستیابی به تحقق الغای شرکت های پیمانی و تبدیل شدن قرار داد ها به قرار داد رسمی است. تحقق چنین مطالبه ای در شرایط بحرانی کنونی میتواند به سرعت تبدیل به جنبش قدرتمند كل طبقه كارگر بشودو طبقه کارگر را در موقعیتی بهتر، متشكل تر و آگاه تر برای تعرض به كل بورژوازی قرار میدهد. طبقه کارگر برای رسیدن به این موقعیت بدون تردید باید در پی زمان و كار مناسب برای طرح و اجرای آن باشد.

    پیشروی طبقه کارگر از کانال طرح اضافه دستمزد هاست
    طرح اضافه دستمزد ها چه در سال ٩٩ و چه امسال یکی از مهمترین و پیشروترین مطالبات طبقه کارگر بوده است و شرط هر نوع پیشروی به سوی تحقق دیگر مطالبات کارگری در هر مرکز کارگری چون  شرکت های نفت و گاز و پتروشیمی است. آنچه تا کنون و در بسیاری از مراکز کار رابطه میان کارفرما و کارگران را مشخص کرده است تلاش برای پرداخت به موقع دستمزد ها بوده است. مسلما نقش هر واحد تولیدی در چرخه بازار و سیاست یکسان نیست. موقعیت نفت و گاز، به ویژه شرکت های اصلی و کارگران و کارکنان رسمی نفت و گاز در ایران از هر لحاظ حیاتی و نقش تعیین کننده ای در تحقق مطالبه اضافه دستمزد برای کل طبقه کارگر را دارد. مبارزات کنونی کارگران در شرکت های پیمانی نیز، چنان موقعیت مهمی دارند که آنها را قادر به طرح اضافه دستمزد کرده است. در صورتی که اتحاد و سازمان کارگران در هر مرکز کارگری ممکن شود و مطالبات و تحركات کارگران به هم متصل شوند مساله اضافه دستمزد میتواند به سرعت همه گیرشده وطبقه كارگر و به این اعتبار كل جامعه كاركن را به مصاف های بزرگتر با بورژوازی و دولتش ببرد.

    موقعیت کارگران نفت و گاز
    موقعیت طبقه کارگر و به ویژه کارگران نفت و گاز و توان و قدرتش در تعیین تکلیف مجادلات سیاسی و دخالت در تعیین سرنوشت سیاسی کشور بر کسی پوشیده نیست. انقلاب ٥٧ و نقشی که این بخش در ساقط کردن حکومت پهلوی داشت امروز دیگر تاریخ ثبت شده است. به همین دلیل صنعت نفت و کارگران و کارکنانش از سوی جمهوری اسلامی میبایست از هر نوع دخالتی در پیوستن به سایر كارگران دور نگاه داشته شوند. این واقعیت چهل سال گذشته است. این تصویر اما امروزشكننده شده است. این حتی شامل حال بخش بشدت منزوی شده از دیگر بخش های طبقه کارگر، یعنی کارگران رسمی هم میشود. مبارزه کارگران شرکت های پیمانی بر درب مهمترین و موثرترین بخش صنعت و تولید در ایران میكوبد . بیش از سی درصد از کارکنان شرکت های اصلی و استخدامی های دائمی از جانبازان هستند، كسانی که همان نیروهای نظامی و متعهد به نظام و حاکمیت اند. این عملا به معنی تبدیل شدن این مراکز کار به پادگان است. بخش قابل توجهی هم هستند که همیشه بعنوان "حقوق بگیران نجومی" از هر لحاظ به تافته جدا بافته ای تبدیل شده اند و از حقوق های بسیار بالایی برخوردارند که معمولا به پنج یا شش برابر حقوق کارگران پیمانی و معمولی در همین بخش ها میرسد. این بخش از کارگران و کارکنان هم عملا و تاکنون از عامل های مهم در متوقف کردن و یا محدود كردن مبارزات کارگران و کارکنان در این شرکت ها بوده اند. عدم حمایت فعال از کارگران شرکت های پیمانی از طرف همین بخش یكی از دلایل  طولانی شدن اعتصابی است كه امروز شاهد آن هستیم. اما اوضاع سیاسی و اقتصادی در جامعه به آن درجه از بحران رسیده است که در چند سال گذشته شاهد رویارویی محدود و آنکادر شده کارگران رسمی برای اضافه دستمزد و یا برای جلوگیری از تعرض به موقعیت "ممتاز" و حقوق های "نجومی" شان علیه شركت های رسمی طرف قرار دادشان دیده میشود. اگر کارگران بخش های رسمی از مبارزات کارگران پیمانی در رسیدن به خواستهایشان حمایت کنند و مطالبات خود را نیز در اتکا به مبارزاتشان و حمایت دیگر کارگران دنبال کنند نه تنها پیروزی و پیشروی بیشتر کارگران پیمانی در نفت بلكه پیشروی خواسته‌های خود كارگران رسمی را هم به همراه خواهد داشت. این جهش بزرگی در مبارزات طبقه کارگر و فصلی تماما نو را در مبارزه طبقاتی نوید میدهد.

    سازمان کارگران
    وقتی بحث از سازماندهی در مبارزات کارگران است قطعا باید دید که این مبارزه به چه سازمان و توانمندی در رهبری و حفظ اتحاد متکی است. بدیهی است که داده ها و یا توان این مبارزه دقیقا در اتکا به موقعیت کارگران در هر رشته ای متفاوت است اما یک مکانیزم عینی مبنای همه آنهاست. این مکانیزم مبارزه طبقه کارگر بر بنیاد های همیشگی استوار است که عبارتند از:
    ١. مبارزه اقتصادی و تلاش برای بهبود وضعیت معیشتی و کار، امر دائمی کارگران است.
    ٢. کارگران در میان خود محافل، جمع و شبکه هایی متحد دارند.
    ٣. در میان کارگران گرایشهای سیاسی مختلف از رفرمیستی و ناسیونالیستی تا سوسیالیسی موجود است .
    ٤. کارگران و مبارزاتشان دارای رهبرانی هستند که مورد اعتماد و اتکا برای کارگران و یا بخشی از آنها هستند.

    مبارزات اخیر کارگران نفت و گاز برای دومین سال متوالی در اتکا به مکانیزم های بالا ممكن شده است. تلاش برای سازماندهی حداکثر نیرویی که دارند در پاسخ به نیازمندیهایی است که در مقابله با کارفرما، دولت و دستگاه های متفاوتش، نیازمندش هستند.  همچنین مقابله با دیگر گرایشات و از جمله گرایش رفرمیستی که مانع این مبارزاتند از شاهکارهای این مبارزه بزرگ می باشد که پا برشانه مبارزات چند سال گذشته در فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه و امثالهم دارد.

    مجامع عمومی، بعنوان تشکل کارگران
    تجربه کارگران و مبارزاتشان در چند سال اخیر در ضرورت متکی شدن به جنبش شورایی و گام های نخستین آن یعنی جنبش مجامع عمومی  بر پایه چهل سال فعالیت و تجربه گرایش کمونیستی طبقه کارگر در خصوص تشکل های توده ای طبقه کارگر بویژه در مناطق مهم صنعتی استوار است. تجارب چند سال اخیر مبارزات کارگری و بویژه تجربه این دوره کارگران نفت و گاز، اهمیت سازماندهی مجامع عمومی در متحد و متشکل کردن کارگران و متشكل نگاه داشتن آنها را توانست در ابعاد اجتماعی مطرح و مطلوبیت آن را مسجل کند. مجامع عمومی در این دوره به درست ابزار اتحاد و تصمیم گیری مستقیم کارگران بوده است. در مجامع عمومی کارگران اعتصابی، در محل کار باشند یا خارج از آن، حضور همیشگی و فعالی در پیشبرد اعتصاب و تصمیم گیری ها داشته اند. مجامع عمومی آن ظرف وتجمعی است که از چنان مکانیزم و پتانسیلی برخوردار است که قادر به حفظ اتحاد کارگران و سازمانشان در همه شرایط است. این را دیگر امروز نه تنها کارگران اعتصابی در بیش از صد مرکز کارگری در جنوب بلکه همینطور چپ های شناخته شده مدافعین سندیکا و مخالفین همیشگی مجامع عمومی را  وادار كرده است كه علنا آنرا اعلام کنند و به دیگر مبلغین سندیکا هشدار دهند که سازمان مناسب در مبارزه کارگران یعنی مجامع عمومی را دریابند. واقعیت این است که مجامع عمومی حتی در شرایط خفقان و سرکوب کنونی هم ابزار و سازمان بشدت مناسب و متناسب با زمانه و توان کارگران  است. این سرآغاز جنبشی است که قادر به سازماندهی کارگران و مقابله با کارفرما و دولت و در عین حال مانع چوب لای چرخ گذاشتن گرایشات رفرمیستی وبورژوایی است.

    در عین حال باید آگاه بود که موقعیت های به دست آمده در مبارزه کارگران و نقشی که مجامع عمومی بعنوان سازمان اتحاد و مبارزه تا کنون پیدا کرده اند بازپس گرفتنی است. معمولا نزد آکسیونیست ها جاده جنبش شورایی و مجامع عمومی یک طرفه است! در حالی که تجربه دو سال مبارزات کارگران نفت، گاز و پتروشیمی ها دقیقا نشان داده که دستاورد ها و سازمان و اتحاد و سازمان رهبری کارگران میتواند مسیر دیگری را هم دنبال کند.
    کارگران میدانند که خانه کارگر و شوراهای اسلامی تماما و مستقیما بدیل دولت و کارفرمایان و ابزار همیشگی سرکوب و تفرقه در میان آن‌ها هستند. این مزدوران دولت و کارفرمایان و گرایش رفرمیستی درون کارگران و مبلغین و صاحب نظران شناخته شده آن‌ها هنوز حضور دارند و نقش سوپاپ اطمینانی برای دولت و کارفرمایان را بازی میکنند. این رفرمیستها چنانچه امکان نفوذ بیشتری پیدا کنند قادر به مهار کردن مجامع عمومی و حتی شوراهای کارگری آینده هم هستند، همه این راه ها را هم از طریق كاملا دمکراتیک و رای گیری و قانع کردن کارگران میتوانند دنبال کنند. در این هیچ توهمی نباید داشت. مخرج مشترک جریانات رفرمیستی در میان کارگران با خانه کارگر و شوراهای اسلامی چه امروز و چه فردا میتواند سندیکاهای دولتی باشد. جنبش رفرمیستی قدمت بیشتری در سندیکا سازی  به نسبت کمونیستها و سوسیالیست های  طرفدار جنبش شورایی و مجامع عمومی کارگران دارد. دستکم گرفتن اینها و نشناختن چهرهای متنوعی که بسته به شرایط به خود میگیرند، همیشه میتواند نقطه ضعف جنبش شورایی و مجامع عمومی طبقه کارگر باشد. در دو سال گذشته تلاش این گرایش برای برگزاری "مجمع عمومی" در شرکت واحد در تهران و تشکیل سندیکای دولتی به شکست کشانده شد.

    مهم این است که سازماندهی مجمع عمومی بعنوان تشکل مورد نیاز و متناسب با شرایط، متناسب با به میدان آوردن توان همه کارگران و متناسب با قدرت تصمیم خود کارگران و دارای انعطاف در مقابله با هر دست اندازی در مبارزات کارگران، هنوز نتوانسته است خود را تثبیت کند. طرح راه حل های از بالا و بدون حضور مستقیم كارگران در تصمیم گیری ها  بویژه از طرف دولت و دستگاه های خانه کارگر، شوراهای اسلامی و جریان رفرمیستی  مطرح می شوند. حتی میتوان این تلاش را از طرف سندیکای شرکت واحد تهران و حومه دید که در پیام حمایتی خود از کارگران اعتصابی آنها را فرا میخوانند که سندیکا تشکیل بدهند!  این در حالی است که مجامع عمومی بعنوان تشکل در برگیرنده کارگران و مجری تصمیمات آنها عملا مطلوبیتش را به کارگران اعتصابی و همه فعالین طبقه کارگر نشان میدهد.
    تغییر توازن قوا به نفع کارگران میتواند این معادلات را هم بهم بزند. فاکتورهای تاکنونی در اوضاع سیاسی  میتواند  نشانی از پیشروی طبقه كارگر برای مقابله با شرایط موجودی است که سرمایه داری در ایران و دولتش آنرا نمایندگی میکنند.

    آغاز و پایان یک اعتصاب
    بیش از چهل روز از اعتصاب کارگران در شرکت های پیمانی میگذرد و کارفرمایان و حامیان دولتی شان از قبول مطالبات کارگران سرباز زده اند. بدیهی است که اگر کارگران رسمی شرکت نفت و گاز در کنار کارگران اعتصابی قراربگیرند همه معادلات را میتوانند به نفع کارگران به هم بزنند و اعتصاب کارگران برای اضافه دستمزد ها و دیگر مطالبات رفاهی و شرایط کاری متحقق بشود.
    مهم این است که چنانچه کارگران اعتصابی و رهبرانشان نتوانند حمایت بخش های مهم و تعیین کننده کارگران رسمی نفت را به مبارزاتشان جلب کنند و كارگران رسمی نفت هنوز در چهارچوب مطالبات خود با دولت و مجلس و وزارت نفت محبوس بمانند، آیا شرایط برای تحقق همه مطالبات كارگران اعتصابی هنوز فراهم است؟ اگر چنین نیست باید مسیر راه و نقطه پایان اعتصاب در این مرحله را آگاهانه و از همان مکانیزم تصمیم گیری جمعی کارگران در مجامع عمومی تعیین كنیم و این دقیقا کاری است که شورای رهبری مبارزات به آن آگاه است. بدیهی است که این را خود کارگران و رهبرانشان لازم است پیش بینی کنند و این اتحاد و سازمان را برای تلاش‌های آینده حفظ كنند. این میتواند کارگران را در جدالها و موانع آینده آماده نگاه دارد. کارگران اعتصابی و نمایندگان مجامع عمومی در هماهنگی و همفکری با هم لازم است به این مهم توجه کنند و خود قادر به تعیین نقطه پایان اعتصاب باشند. این مسیر بعدی کار و ملزومات فعالیتهای بعدی را برای کارگران اعتصابی و سازمان و نمایندگانشان مهیا تر میکند.

    طبقه کارگر، کمونیستها و حزب کمونیستی
    زمینه واقعی قدرتمند شدن گرایش کمونیستی در طبقه كارگر و سازمان و كمیته های کمونیستی شان حضور کارگران در میدان مبارزه اقتصادی و سیاسی است. این در ابعاد بسیار بزرگی در جریان است، مبارزه کارگران شركت های پیمانكار درصنعت نفت و گاز و پتروشیمی متاخرترین آنها است. بورژوازی در ایران  علیرغم بن‌بست حكومت اسلامی هنوز امكان تحرك و تأمین بخشی از خواسته‌های طبقه كارگر را دارد. خواست طبقه كارگر برای زندگی بهتر علیه حكومت اسلامی و كارفرمایان امروز میتواند سدی علیه كل  آلترناتوهای دیگر بورژوازی در ایران باشد. این را همان گرایش كمونیستی طبقه كارگر میتواند تضمین كند. بهمن جهت تعیین تکلیف برای متحقق شدن هر بخش از مطالبات امروز باید بدون تردید در اتکا به اتحاد و تصمیم جمعی و سازماندهی و رهبری این مبارزات باشد. این مسیر قدرتمند شدن کمونیستهاست!

    هیچ راه حلی در مقابله با دستگاه عریض و طویل سرمایه داری و حکومتش در ایران که سرپا ماندنش به استثمار و کسب ارزش اضافه از کار طبقه کارگر و مردم زحمتکش ممکن است و مخارج همه دستگاه سرکوب و خفقان و تبلیغات را باید از اینجا تامین کند، وجود ندارد. نظم سرمایه داری در ایران با هر تغییر شکلی هم که به خود بگیرد ناچار از افتادن به مسیر تاکنونی و ادامه وضعیت کنونی برای طبقه کارگر و مردم زحمتکش است، همانطور که خمینی ادامه شاه بود!

    امروز مبارزات گسترش یافته طبقه کارگر، طرح مطالبات برای اضافه دستمزد و بهبود وضعیت کار و زندگی جامعه را متوجه خود كرده است. جنبش مطالباتی و جنبش مجامع عمومی طبقه کارگر میتواند نقش خود را در متحد کردن مبارزات طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایفا کند. این در عین حال به همه محافل، گروه ها و کمیته ها و سازمانهای چپ و کمونیست هم راه را نشان میدهد. نشان میدهد که مسیر تقویت و به پیروزی رساندن منشور و مطالبات همه مردم در جنبش سرنگونی اینجاست. اگر در اوضاع سیاسی و اقتصادی بهم ریخته ایران مبارزات طبقه کارگر و به طبع آن کمونیستها حاشیه ای بشوند ، راه حل های امپریالیستی و سرمایه دارانه و طرفداران سلطنت و مجاهد و ناسیونالیستهای ترک و کرد و بلوچ و عرب میدان دار میشوند.
    تضمین کننده چنین مسیری اگر از یک طرف وجود مبارزات گسترش یافته کارگران و تقویت جنبش مطالباتی و جنبش مجامع عمومی است، از طرف دیگر اما وجود سازمان و حزب کمونیستی رهبر و سازمانده در جامعه و در بطن همین مبارزات است. طبقه کارگر با بهره مند شدن از سلول های پایه ای حزب کمونیستی اش که جمع ها و گروه‌ها و یا كمیته های كمونیستی رهبران اش است،  قادر به پیشبرد همین مبارزات صنفی اش به شکل بسیار سهل تری است. طبقه کارگر و کمونیستها در مقابله با سرمایه داری حاکم و دولت و ابزارهایش نیازمند حزب زیرزمینی و قدرتمند شان هستند که قادر به رهبری و سازماندهی در شرایط های مختلف باشد. راه حل کمونیستها فراخوان به متحد شدن با مبارزات کارگران و متحد شدن هر چه بیشتر طبقه کارگر و مردم مبارز در همه مراکز و محلات و شهرهای ایران برای عقب راندن بورژوازی در همه عرصه هاست.

    در مبارزات جاری وظیفه ما کمونیستها مرتبط کردن اعتراضات و مطالبات واقعی به یكدیگر است. نباید آکسیون های متشکل از "فعالین" جای حرکت و جنبش های مطالباتی کارگران را بگیرد. سازند گان اعتراض و مبارزه،  کارگران هستند. کمونیستها هم در میان آن‌ها باید سازمانده این مبارزات باشند. همانطور که رفرمیستها هم در تلاش برای دادن سیاست و افق خود به این اعتراضات هستند و همانطور که یک آکسیونیست طرفدار چپ یا راست در تلاش برای مسلط کردن افق و روش و شعارهای سطحی خود بر این مبارزات است.

    در دوره اوج گرفتن اعتراضات، این جنبش ها با سیاست‌ها و شعارهای خود در تلاش برای کشاندن دیگران  زیر پرچم خود هستند. درس مهم برای همه کمونیستها این بوده و هست که چنانچه در چنین فضایی هم که به وجود می آید معطوف به سازماندهی و آگاه گری در میان طبقه کارگر نباشند به راحتی میتوانند دنباله رو سیاست هایی صرفا ضد رژیمی بشوند که چه در داخل و چه از خارج کشوربه وفور تولید میشوند. تشویق میكنند كه در خیابان ها "ابراز وجود" کنند. این سیاست های صرفا ضد رژیمی هم طبقه كارگر و مبارزه متشكل اش را در ʺخیابانʺ حل میكند و هم امكان تشكل ماندگاری برای مبارزات آینده را هم از ما میگیرد.

    دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
    بهرام مدرسی – اسد گلچینی
    ٨ مرداد ١٤٠٠ – ٢٩ جولای٢٠٢١
    www.dar-rah.com
    mail@dar-rah.com

    mail@bahram-modarresi.com
    asadgolchini@gmail.com
    Share by: