دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
در باره موضعگیری کومه له در مورد اعتراضات و مبارزات مردم کردستان عراق
سلیمان ابراهیمی اقدم (بهروز ناصری) از اعضای با سابقه کومه له، در دفاع از عدم ابراز موضع رسمی این سازمان در قبال وضعیت چند هفته گذشته در کردستان عراق، اظهار نظر کرده است و خطوطی را تاکید کرده است که کم و بیش همان سیاست هایی است که کومه له در قبال اوضاع و حوادث تا کنونی در این جامعه داشته است. دلیل این نوع دفاعیات فشاری است که کومه له و اعضایش روی خود احساس میکنند چرا که بخش های قابل توجهی از مردم معترض برای مطالبه های اولیه ای که داشتند به میدان آمدند و از سوی دیگر احزاب حاکم با سرکوب و جنایت بیشتر به آنها پاسخ دادند. احزاب دمکرات کردستان ایران و یا دو سازمان کومه له زحمتکشان، از دایره این فشار معمولا خارج اند و کسی از آنها این سوالات را ندارد چرا که این جریانات در پی کسب چنین شرایطی و یا با خودمختاری خیلی کمتری برای خود در کردستان ایران هستند. کومه له به دلیل سابقه کمونیستی سابق و استفاده از آن برای موقعیت ناسیونالیستی امروزش و هم چنین "مزاحمت های" داخلی خودش هنوز نتوانسته است قابلیتهای لازم برای ورود به این طیف را پیدا کند و از هر طرف مورد سوال قرار گرفته است. مساله قابل توجه این است که همه بخش های کومه له یعنی رهبری مستقر در عراق، تشکیلات و اعضا خارج کشور و اعضا و تشکیلات های داخل همگی بطور "تصادفی" خود را در این موقعیت رهبری کومه له که "مهمان" است و مشغول به "دیپلماسی" شریک دانسته و همه با هم احساس میکنند که در برابر این جنایت کم سابقه باید خود را به کوچه علی چپ بزنند.
سلیمان ابراهیمی اقدم تاکید میکند که ..."علیرغم اینکه کومه له مخالف این نوع قتلها و هر نوع سرکوبگری است ، اما کومه له موظف نیست که اعلام موضع نماید. سکوت در چنین مواقعی مکانیسم دفاع از خود را داراست. مکانیسمی که داوطلبانه انتخاب نشده ، بلکه شرایط آنرا تحمیل کرده است سکوت کومه له در کردستان عراق هم درست است و هم به معنی تایید جنایتی که می شود نیست".
"یعنی سه فاکتور: اول حفاظت و گسترش روابط اجتماعی با مردم کردستان عراق، دوم روابط دیپلماتیک حسنه با احزاب کردستان عراق، و سوم روابط سیاسی و حسنه با احزاب سیاسی کردستان ایران ( بویژه احزاب دمکرات و جریانهای که بنام کومه له فعالیت میکنند و پژاک) و همکاری آگاهانه با این احزاب جهت بالابردن ضریب امنیتی نه تنها رفقای ما، بلکه همه احزاب سیاسی کرد ایرانی در کردستان عراق، جزو ضروریات همین امروز است."
سه فاکتور اصلی که تاکید میشود دقیقا همان مشغله های واقعی کومه له است که برای هر نوع تحولی و یا هر نقشه ای برای حضور در ایران بدونِ جمهوری اسلامی یا، با حضور جمهوری اسلامی، برایش حیاتی است. اما روی این مساله که گویا کومه له داوطلبانه این شرایط را انتخاب نکرده و به او تحمیل شده و لذا سکوتش مکانیسم دفاع از خود است، باید مکث کرد.
این که کومه له آگاهانه حضور و ماندن در این روابط با احزاب حاکم را انتخاب نکرده است صرفا یک پوشش آگاهانه بر موقعیت و سیاست های ناسیونالیستی اش است. کومه له در طول سی سال گذشته در قبال سرکوب مردم کارگر و زحمتکش این جامعه، تحت چنین عناوینی مخفی شده است. مساله این نیست که توقعی از کومه له باید داشت که سکوت را بشکند، مساله این است که انتخاب آگاهانه کومه له باید کاملا روشن باشد.انتخاب آگاهانه کومه له به نسبت همه تحولات کردستان عراق و از همان سال ۹۰ و ۹۱ و روی کار آمدن احزاب بورژوا ناسیونالیست اتفاق افتاد و تا امروز را پوشش داده است. خوشبختانه برای کمونیستهای انقلابی و کارگری و بخش قابل توجهی از اعضا و کادرهای خود کومه له و حزب کمونیست ایران این تردستی دیگر خریدار ندارد.
میتوان برای مدتی مهمان بود و چنانچه ناراضی بودید تشکر کرده و خداحافظی کنید. این بدیهی ترین مساله برای یک نیروی سیاسی کمونیست و سوسیالیست است. یک روزی میتوان این روابط را آگاهانه قطع کرد. اما داستان برای کومه له دقیقا مانند دیگر احزاب دمکرات و دیگر کومه له ها است. تفاوت این جاست که همه آنها با سر افراشته به آن افتخار میکنند اما کومه له همیشه در تلاش برای مخفی کردن اهداف واقعی و سیاست های واقعی اش در قبال احزاب حاکم در کردستان عراق بوده است. کومه له از زبان دبیر اولش حاکمان جدید را "دولت نوپا" نامید و این سیاست و موضع آگاهانه ای بود که از آن زمان داشته است. برای کومه له موجودیت "دولت نوپا" دقیقا به معنی سمپاتی به جنبش و احزاب حاکم متعهد به نظم سرمایه دارانه در کردستان عراق بود. در تمام سی سال گذشته و در هر قدم برای استقرار حاکمیت طبقه "نو پا" سرمایه داران جنبش ناسیونالیستی، کردستان کماکان وضعیت معلق و سرگردانی دارد و تمام امکانات و دارایی های این منطقه در خدمت این طبقه و احزاب حاکم و دوستانشان بوده است که "مهمانان" هم از آن بی بهره نبوده اند. در تمام این دوران سازماندهی و ترویج سیاست و فرهنگ عقب مانده و مذهبی همراه با سرکوب، کشتار، خشونت و تحقیر زن در این جامعه تا ترور و ممنوعیت فعالیت برای کمونیستها و کشتار مردم حق طلب و برقراری استبداد متناسب با نظمی که برقرار کرده اند و ... کارنامه سیاه این احزاب صاحبخانه است. مساله این است که کومه له آگاهانه این انتخاب را در تمام این دوران کرده است و در همه زمینه هایی که سلیمان ابراهیمی اقدم برمیشمارد آگاهانه رفتاری متناسب با همراهی و احساس سمپاتی به حاکمان و احزاب برادر در آنجا داشته است.
اینکه کومه له ادامه رابطه با احزاب حاکم در کردستان عراق را ادامه همان شکل و محتوی رابطه حزب کمونیست ایران و کومه له کمونیست با دولت عراق میداند، دور از واقعیت است. برای کمونیستها دادن هزینه بیشتر در قبال ادامه روابط با دولت عراق و احزاب حاکم در کردستان، تماما بسته به حفظ سیاست و پرنسیبهای یک سازمان کمونیستی بود که در مورد رابطه کومه له با احزاب حاکم در کردستان عراق صادق نیست چرا که در اینجا کومه له همیشه به این حاکمان از ابتدا تا هم اکنون ارادت و دوستی و همبستگی داشته است در حالیکه در هیچ موردی از این نوع رابطه با دولت عراق و در زمان رابطه با آن دولت وجود نداشت. بعد از جدایی کمونیستهای کارگری از حزب کمونیست ایران هم هر کدام از طرفداران جنبش کمونیستی و جنبش ناسیونالیستی راه خود را از هم جدا کردند و هر کدام دوستان همان روز و آینده را در همان کردستان عراق انتخاب کردند. کومه له با حاکمان جدید دوست و همکار شد و کمونیستهای کارگری با کمونیستهای آن جامعه.
همانطور که سلیمان ابراهیمی اقدم میگوید کومه له همواره در پی مناسبات با احزاب حاکم در کردستان عراق و همچنین احزاب جنبش ناسیونالیستی کردستان ایران بوده است و در ارتباط با حاکمیت احتمالی این احزاب در کردستان ایران بعد از سرنگونی و یا با حضور جمهوری اسلامی، را دنبال میکند و به بخش مهمی از هوئیت این سازمان تبدیل شده است. پس واقعیت ندارد که کومه له داوطلبانه حضور و زندگی در کردستان عراق تحت حاکمیت احزاب ناسیونالیست را انتخاب نکرده است. این انتخاب بسیار آگاهانه بود و کماکان و در حالی که بخش مهمی از تشکیلات خودش هم از غرق شدن در این جنبش ناراضی است ادامه دارد. این رابطه تا هر چند سال دیگر هم که لازم باشد ادامه خواهد داشت. نیازمندیهای جنبش ناسیونالیستی یک سازمان متعلق به این جنبش، از جمله حضور مسلحانه و رابطه با دیگر احزاب ناسیونالیست حتی در تمام این سالها و پشت مرزها راهم میتواند توجیه کند. انتخاب آگاهانه کومه له به روابط با دوستان جنبش ناسیونالیستی و احزاب مختلفش هیچ قرابتی با کمونیسم متعلق به طبقه کارگر ایران و عراق نداردو هیچ قرابتی با سازماندهی طبقه کارگر و انقلابی سوسیالیستی ندارد و هیچ قرابتی هم با راه حل سوسیالیستی برای حل مسله کرد ندارد. کمونیسم مورد ادعای کومه له و اعضایش، کمونیسم ملی است که همیشه تلاش کرده است خود را به رنگ گذشته کمونیستی کومه له به فروش برساند. این واقعیت امروز کومه له در همه جا است و این انتخاب آگاهانه است و باید همانطور که هست بعنوان یک سازمان ناسیونالیستی و ملی با هر پوشش چپی که به خود میگیرد برای طبقه کارگر و مردم معترض در ایران و کردستان شناسانده شود.
دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
بهرام مدرسی – اسد گلچینی
۲ دی ۱۳۹۹ - ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰
www.dar-rah.com
mail@dar-rah.com
mail@bahram-modarresi.com
asadgolchini@gmail.com